Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش «مبلغ»- اگر علامه «محمدباقر مجلسی» در قید حیات بود و اقدامات ۴۰۰ سال پیش خود را در مقابله با ناهنجاری‌های جامعه انجام می‌داد، رسانه‌های غربی او را به عنوان یک دانشمند افراطی شیعه معرفی می‌کردند که چرا جلوی شراب‌خواری و جنگ‌های طایفه‌ای را می‌گیرد و چرا در مسائل اجتماعی دخالت می‌کند.

۳۰ مرداد در تقویم کشور به نام روز بزرگداشت علامه مجلسی زینت یافته است؛ دانشمندی که ده ها کتاب برای ترویج فرهنگ اسلام نوشت و بحارالانوار که در ۱۱۰ جلد منتشر شده، یکی از کتاب های اوست؛ کتابی که به کمک جمعی از شاگردانش نوشت و به موسوعه بزرگ حدیثی شیعه معروف شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

محمد باقر مجلسی فرزند محمدتقی مجلسی، مشهور به علامه مجلسی عالم معروف شیعه در قرن یازدهم و صاحب نظر در علوم مختلف اسلامی مانند تفسیر، حدیث، کلام، فقه، اصول، تاریخ، رجال و درایه است. او پس از وفات ملا محمدباقر سبزواری در سال ۱۰۹۰ هجری منصب شیخ الاسلامی را به عهده گرفت و در این مسند خدمات بسیاری را در زمینه‌های گوناگون سیاسی و اجتماعی به ایران و تشیع نمود.

یکی از نکاتی که علامه مجلسی به آن توجه داشت، مقابله با انحرافات دینی و اجتماعی بود. در زندگی نامه این دانشمند شیعه آمده است: در همان آغاز به سلطنت رسیدن سلطان حسین صفوی از وی خواست فرامینی در جهت شکستن بت هندیان ساکن در اصفهان، منع شراب خواری، منع کبوتربازی و توقف جنگ‌های طایفه‌ای صادر کند. این اقدامات معمولا از سوی نویسندگان شیعه اقدماتی در جهت اصلاحات مذهبی و مبارزه با مفاسد اجتماعی ارزیابی شده است اما برخی پژوهشگران غربی پاره‌ای از این اقدامات مانند منع شراب‌خواری و کبوتربازی یا محدود کردن هندیان را نکوهیده و آن را نمونه‌ای از سختگیری‌های بی‌فایده‌ای دانسته‌اند که به مخالفت‌های گسترده اجتماعی انجامید.

در این گزارش نمی خواهیم به مقام و منزلت علمی و معنوی علامه مجلسی بپردازیم که قبلا سخن های بسیاری در این زمینه روایت شده ولی شاید کمتر به فعالیت های اجتماعی و فرهنگی به ویژه مقابله با انحراف های زمان این دانشمند شیعه پرداخته شده باشد.

علامه مجلسی نسبت به کژی‌های زمان خود بی‌تفاوت نبود

حجت الاسلام محمدرضا فوادیان درباره فعالیت های اجتماعی علامه مجلسی به خبرنگار معارف گفت: یکی از وظایف علما مقابله با جریان های انحرافی و منشاء انحرافات در جامعه است. در اسلام امر به معروف و نهی از منکر به عنوان یکی از واجبات آمده که یک وظیفه همگانی است اما خدا از دانشمندان به دلیل علمی که دارند، توقع و وظیفه سنگین تری را از آنها مطالبه کرده است.

وی افزود: در طول تاریخ یکی از وظایف علما این بوده که نسبت به انحرافات جامعه خود بی تفاوت نباشند و در آیه ۲۸ سوره فاطر می خوانیم انما یخشی الله من عباده العلما؛ دانشمندان، خشیت الهی داشتند ولی در مسیر تبلیغ دین هیچ ترس و واهمه ای از مقابله با جریان های انحرافی و مراکز منکرات نداشتند. علامه مجلسی و برخی دانشمندان دیگر در این راستا از حکومت وقت، کمال استفاده را کردند و به اصطلاح امروزی به آنان عالمان درباری می گفتند. البته باید توجه داشته باشیم اگر کسانی از علم خود در خدمت دربار و برای توجیه فساد و ظلم دربار استفاده کنند، خسر الدنیا و الاخره هستند. خدا درباره بلعم باعورا می گوید ما به او علم و نشانه هایی داده بودیم ولی او به جای یاری حضرت موسی به یاری فرعون زمان خود شتافت.

این کارشناس مذهبی اضافه کرد: بنابر این آن دسته از علمایی که در دربار نفوذ کلام داشتند و برای مبارزه با انحرافات تلاش می کردند یا برای گسترش فرهنگ اسلام و تشیع زحمت می کشیدند، اگرچه در دربار فعال بودند ولی عالمان درباری مجاهد به شمار می آیند. علامه مجلسی می توانست مانند سایر علمای زمان خویش در کنج مسجد یا منزل به عبادت یا تبلیغ دین بپردازد ولی از دستگاه حاکم یعنی دولت صفوی استفاده کرد و کارهای بزرگتری انجام داد.

وی با بیان خدمات علمی علامه محمدتقی مجلسی پدر محمدباقر گفت: محمدتقی خدمات فراوانی به صحیفه سجادیه کرد و محمدباقر نیز با تالیف بحارالانوار یک کار سنگین علمی وزین انجام داد. وی در آن دوره متوجه شد که کتاب های شیعه و احادیث اهل بیت در دست افرادی به تاراج می رود و او از فرصت دوره صفویه استفاده کرد و به جمع آوری تمام احادیث شیعه در یک مجموعه و یک دائره المعارف همت گماشت.

فوادیان اضافه کرد: او با این که حدیث شناس بود ولی کتاب شریف کافی را به نام مرآت العقول شرح کرده و از میان ۱۵ هزار حدیث، فقط پنج هزار روایت یعنی یک سوم احادیث را معتبر دانست. او سره را از ناسره تشخیص می داد ولی بنا بر ضرورتی که تمام احادیث شیعه باید در یک مجموعه جمع می شد، سعی در تالیف بحارالانوار کرد. با این حال او فقط به کارهای علمی نپرداخت بلکه توجه ویژه ای به مسائل اجتماعی داشت؛ مثل کاری که امام خمینی (ره) انجام داد. امام در دوره ای که در قم سکونت داشت مانند سایر مراجع، درس فقه و اصول یا تفسیر و فلسفه داشت و به تربیت شاگردان می پرداخت ولی وقتی در همان دوران، انحرافی را دید، کتاب کشف الاسرار را به عنوان یک پاسخ عالمانه نوشت و از طرف دیگر درصدد تشکیل حکومت اسلامی برآمد و نظریه ولایت مطلقه فقیه را به منصه ظهور رساند.

وی افزود: علامه مجلسی نیز همینطور بود. هم کار علمی انجام داده و کتاب بحارالانوار را نوشته و هم درحوزه کارهای اجتماعی فعالیت داشت. اجتماع آن روز مبتلا به صوفیه شده بود و علامه در رد صوفیه تلاش کرد و از طرف دیگر دستور داد بت های هندوها را در بتکده های اصفهان بشکنند. در سیره برخی دانشمندان می بینیم که به مراکز شراب فروشی می رفتند و با عصای خود شیشه های شراب را می شکستند.

این پژوهشگر مذهبی افزود: در طول تاریخ معاصر برخی موارد به عنوان سرگرمی و بازی مطرح بوده است. مثلا زمانی به دعوا انداختن خروس جنگی مطرح بود و در زمان مجلسی هم کبوتربازی رواج پیدا کرده بود و برخی افراد کبوترها را پرواز می دادند و باعث مزاحمت دیگران می شدند که علامه مجلسی دستور داد تا با کبوتربازها نیز مقابله شود. علامه مجلسی با کبوتر مخالف نبود. چون احادیث فراوانی در استحباب نگه داشتن کبوتر در منزل داریم ولی با لهو و لعب و مزاحمت برای دیگران مخالف بود.

وی تاکید کرد: اگرچه علامه مجلسی با مخالفت برخی عوام و خواص برای حضور در دربار صفویه روبرو بود ولی عزمی راسخ داشت تا از این فرصت به بهترین شکل استفاده کند. او یک علامه مجتهد و صاحب تشخیص بود. عموم مردم باید به دنبال حرف رهبران فکری جامعه باشند؛ بزرگانی مثل شهید مطهری که مباحث دینی مثل امر به معروف یا حجاب را تبیین می کنند و اگر کسی بدون معرفت و تشخیص، کاری انجام دهد، ممکن است مساله ضمان مطرح شود. یعنی اگر کسی به بهانه امر به معروف مال کسی را تلف کند، ضامن خواهد بود و حق الناس هم مطرح می شود.

فوادیان افزود: علامه مجلسی فردی بود که نسبت به کژی های زمان خود بی تفاوت نبود و ما هم نباید بی تفاوت باشیم. مثلا اگر در غرب قرآن را آتش زدند، نباید بی تفاوت بود ولی از طرف دیگر کسی نمی تواند برای مقابله به مثل با این توطئه، یک انجیل را آتش بزند. چون توهین به مقدسات سایر ادیان محکوم است. همچنین نباید به مساله بی حجابی برخی بانوان بی تفاوت باشیم و اینگونه توجیه کنیم که مجلس شورای اسلامی یا نیروی انتظامی یا دولت وظیفه دارد به این مساله رسیدگی کند. چون ما نیز وظیفه داریم در حدتوان خود کاری انجام دهیم.

وی اضافه کرد: زمانی که امام حسین(ع) درمکه بود، فرزند خلیفه دوم به امام گفت که اینجا وطن جد شماست و همین جا بمانید و کاری به حاکمیت و یزید نداشته باشید که سیدالشهدا(ع) در پاسخ فرمود چه بد حرفی زدی که من کبوتر حرم باشم و کاری به وضعیت جامعه نداشته باشم. بنابر این جامعه ای که به سوی رشد و صلاح حرکت کند، نباید نسبت به وضعیت جامعه بی تفاوت باشد. رهبر معظم انقلاب نیز گاهی دستورهای اجتماعی می دهند. مثلا از مواسات یاد می کنند. اگر جامعه ای به این سمت رفت که هر کسی فقط به فکر منافع خودش باشد و بگوید این مساله، مشکل من نیست، مطمئن باشید این جامعه به رشد و صلاح نخواهد رسید.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1804182

منبع: خبرآنلاین

کلیدواژه: علامه مجلسی بی تفاوت

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۵۴۰۹۳۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

چرایی پیش‌بینی‌ناپذیری از ایران فردا | برخوردها از سال ۸۸ جامعه را پیچیده‌تر کرده | تنش‌های بزرگ در دل رخدادهای کوچک است!

طیفی از حکومت، تنها راهبرد مبتنی بر خشونت و ابزارهای متناسب با آن را به کار گرفته، حال باید دید که این ابزارها تا چه اندازه قادر بوده رخدادهایی را که شکل می گیرند، مدیریت بکند. زیرا در وضعیتی که در حال حاضر قرار دارد، در ظاهر جامعه ساکت است، ولی در ناآرامی های گذشته نیز چنین بوده است.

در یازدهمین جلسه از سلسله نشست های جامعه مدنی موسسه رحمان، دکتر محمدجواد غلامرضا کاشی عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی، دیدگاه های خود را با عنوان «زندگی روزمره، دولت و جامعه مدنی» مطرح کرد. تغییر ماهیت جامعه مدنی، و برآمدن نیروهای جدید در فضای جامعه ایران، تغییر از نگاه هگلی به نگاه لوفوری برای تبیین جایگاه زندگی روزمره، ایجاد زبان جدید و گسترده توسط نسل های جدید به جای زبان قدیم که در انحصار دانشگاهیان بود، در سخنان کاشی از برجستگی ویژه ای برخوردار بود. پس از انتشار این سخنرانی در خبرگزاری خبرآنلاین، با توجه به حساسیت بحث، بازخوردهایی داشت.

از این رو تلاش کردیم در گفت و گو با صاحبنظران ، تحلیل ها و اطلاعات بیشتر در اختیار مخاطبان قرار بدهیم. دکتر نعمت الله فاضلی استاد بازنشسته پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با توجه به حساسیت موضوع در گفت و گویی کوتاه، با تایید و نقد سخنان دکتر کاشی، دیدگاه های خود را در این زمینه مطرح کرد. این گفت وگو از نظرتان می گذرد:

تایید و تصحیح برخی سخنان دکتر کاشی

فاضلی با تاکید بر این که با «تحلیل آقای دکتر کاشی موافق» است که «ایران امروز به یک رویکرد زندگی‌گرا رسیده» و «همچنین ایرانیان به یک آغاز جدید نیز نیاز» دارند در باره نگاه کاشی به نگاه هگلی به جامعه مدنی گفت: «تصور نمی کنم جامعه مدنی در ایران حتی به معنای هگلی اش به طور کامل مضمحل شده باشد. بلکه می توان گفت شکل های جدیدی دارد گسترش می یابد. ولی این را هم قبول دارم که نقش زندگی روزمره و کنش‌گری های روزمره و نقش عاملیت فردی، بسیار وسیع و گسترده شده است. ضمن این که قبول دارم آن رژیم‌های حقیقت مانند گفتمان های ناسیونالیستی، اسلام گرایی، یا چپ مارکسیستی یا هر شکل دیگری از کلان روایت ها به پایان راه خود رسیده اند. آن ها همچنین نمی توانند و قادر نیستند انسجام بخش به جامعه برای تحولات باشند. اما سازماندهی جمعی برای پیشرفت اجتماعی یک ضرورت تام است و نمی تواند از بین برود.»

او با تاکید بر این که «جامعه مدنی آریستوکرات که در سخنان آقای دکتر کاشی بود، شاید تعبیر مناسب و درستی برای دوره مشروطه و دوره پهلوی اول باشد، اما در دوره پساانقلاب ۵۷ پس از مدتی طبقه آریستوکرات نداشتیم» گفت: « از این رو نمی توانم بگویم جامعه مدنی آریستوکرات بود، زیرا ما با دانشگاه توده مواجه شدیم. دانشگاهی که همگانی است و قشر تحصیلکرده، محدود به طبقات اعیان و اشراف نبود. به همین دلیل تحصیلکردگان، و دانشگاهیان، روزنامه نگاران، هنرمندان، نویسندگان، خوانندگان، یک طبقه متوسط فراگیر فرهنگی را تشکیل داده بودند که هنوز هم همین است. البته دیدگاه دکتر کاشی را قبول دارم که جامعه مدنی آریستوکراتی که در دوره های مشروطه و پهلوی شکل گرفت، و حتی در اوایل انقلاب نیز تا حدودی بود، در حال حاضر دیگر برای ما معنا ندارد، و نمی تواند کارکردی در تحولات اجتماعی داشته باشد. ولی طبقه متوسط فراگیر فرهنگی، اتفاقا از طریق سبک زندگی و تجربه های زندگی روزمره اش، از طریق تجربه های بدنمند و جسمانی اش، و از طریق تجربه هایی که معطوف به امور بسیار ساده زندگی هست، دارد مقاومت می کند و به حاکمیت فشار می آورد، و نیروهای مسلط سیاسی را به چالش می کشد، که نمونه بارز آن زنان هستند.»

جمعیت، شرایط پیچیده و دلایل آن

این استاد بازنشسته دانشگاه با اشاره به این که قبول دارد «در وضعیت بسیار پیچیده قرار داریم» گفت: « این تعبیر دکتر کاشی رو تایید می کنم که وضعیت کنونی نسبت به دوره مشروطه و دیگر دوره ها بسیار پیچیده‌تر و خطرناک‌تر است. زیرا در سال های ۱۳۰۰ و قبل از آن، جمعیت ایران حدود تا ۱۲ میلیون نفر بود. این جمعیت اکنون به حدود ۹۰ میلیون نفر افزایش یافته است. بنابراین جمعیت ایران ۹ برابر شده است. بنابراین جامعه ای با این حجم جمعیتی، و حضور تکثری از گرایش های سیاسی، اخلاقی، فرهنگی، و اجتماعی، طبیعی است پیچیده و پیش بینی‌ناپذیرتر باشد. فراموش نکنیم به میزانی که جمعیت برای مثال از ۱۰ میلیون نفر به ۲۰ میلیون نفر افزایش می یابد، پیچیدگی جامعه نیز به صورت تصاعد هندسی ضریب دو نمی خورد، بلکه ضریب تا ۱۰ می خورد.»

او افزود: « با موقعیت جدید، جامعه ایران دیگر جامعه عشایری و حتی روستایی نیست. بلکه بیش از ۷۵ درصد جمعیت جامعه ایرانی در کلانشهرها و شهرها زندگی می کنند. این ساختار شهری و کلانشهری، حیات ذهنی، روانی، عاطفی، اخلاقی، وسیاسی بسیار پیچیده و متفاوتی از حیات ذهنی و اجتماعی تمام دوره های گذشته ما به وجود آورده است.»

فاضلی سپس به سطح سواد به عنوان عنصر دیگری از پیچیدگی جامعه ایران یاد کرد و گفت: «باید بگویم جامعه باسواد شده است. در دوره مشروطه تنها ۵ درصد جامعه باسواد بودند. امروزه حداقل ۸۰ درصد شهروندان جامعه ایرانی باسواد هستند؛ به عبارت دیگر جامعه خوانا و نویسا است. که این امر خود به تنهایی در جامعه ۹۰ میلیون نفری ایران، موتور بسیاری از تحولات و گرایش های بسیار پیچیده ای در جامعه شده و هست.»

ناکامی های سه تجربه بزرگ

این استاد بازنشسته دانشگاه در ادامه به سه تجربه مهم در تاریخ معاصر ایران اشاره کرد و گفت: « سه تجربه انقلاب مشروطه، شکل گیری ملت دولت جدید و انقلاب ۱۳۵۷، ناکامی هایی داشته اند که تجارب شان بر روی هم انباشته شده اند. این تجربه ها، ذهنیت اجتماعی ایرانیان، و تصور جمعی از خود و تاریخ خودشان را بسیار بسیار پیچیده تر از هر زمانی دیگر کرده است.»

او سپس گفت: «برخوردهایی هم که حکومت از سال ۱۳۸۸ تا ۱۴۰۱ به عمل آورده، جامعه را عصبی‌تر، و پیچیده تر و خلاف آنچه از اعمال خشونت منظور بوده، ایجاد شده است. به همین دلیل من با این سخن آقای دکتر کاشی به طور کامل توافق دارم؛ جامعه ما از دوره مشروطه و دوره آغاز شکل گیری ملت دولت رضا شاه، بسیار وضعیت پیچیده تر و مسایل و بحران های آن، بسیار بسیار حادتر است.»

فاضلی در ادامه به مسایل بسیار مهم جدید مانند «بحران محیط زیست به این معنا که آب، خاک، و هوای زمینی که در آن سکونت داریم، همه دچار تنش های بزرگ» است اشاره کرد و گفت: «زندگی و بقا دچار چالش جدی شده است. می خواهم تاکید کنم بحران محیط زیست در کنار ابرچالش‌های های دیگر نیاز به یک آغاز جدید را گوشزد می کند. راهبردهای گذشته، چه آن راهبردی که دولت اختیار کرده بود و چه راهبردی که مردم یا گروه های سیاسی داشتند، برای بقا یا بهبود جامعه دیگر کفایت نمی کنند تا جایی که راهبردهای مذکور حتی پایداری نسبی و موقت نیز ایجاد نمی کنند.»

دشواری تحلیل آینده ایران به دلیل رخدادپذیری آن

فاضلی نظرش را درباره تحلیل آینده این گونه بیان می کند: «این که آینده چه رخ خواهد داد، بسیار دشوار است، با اطمینان و قطعیت نمی توان از آن سخن گفت. زیرا جامعه امروز ایران رخدادپذیر شده است. منظورم از رخدادپذیر این است که مجموعه، تنش ها و تعارضاتی که در جامعه بین حاکمیت و مردم ، و گروه های گوناگون به وجود آمده، جامعه را مستعد تنش های خیلی بزرگ و ناگهانی بر اساس رخدادهای کوچک اما حساسیت‌برانگیز کرده که می تواند از این طریق تحولاتی را رقم بزند به نحوی که زمینه اجتماعی و سیاسی را تغییر بدهد. نظری بر تحولات ۱۳۸۸ به این سو نشان می دهد رخدادهای کوچک همواره زمینه ساز تغییرات بوده اند. هم بازی حکومت در عرصه سیاسی، و هم بازی بازیگران درون جامعه در مقابل آنان قواعد پیچیده تری پیدا کردند. این است که در جامعه رخدادپذیر ما نمی توانیم با تبیین علل و عوامل سیستمی یا تبیین علل و عوامل مادی عینی موجود، تصویر آینده را نشان بدهیم.»

این استاد بازنشسته دانشگاه در ادامه با اشاره به این که «طیفی از حکومت، تنها راهبرد مبتنی بر خشونت و ابزارهای متناسب با آن را به کار گرفته» گفت: « حال باید دید که این ابزارها تا چه اندازه قادر بوده رخدادهایی را که شکل می گیرند، مدیریت بکند. زیرا در وضعیتی که در حال حاضر قرار دارد، در ظاهر جامعه ساکت است، ولی در ناآرامی های گذشته نیز چنین بوده است.»

چرا تاکنون «آغاز» شکل نگرفته؟

فاضلی سپس نظریه ضرورت شکل گیری «آغاز نو» را مورد انتقاد قرارداد و گفت: «دیدگاهی که آقای دکتر کاشی ارائه کردند، این است که آغازی باید شکل بگیرد. منظور ایشان از شکل گیری آغاز این است که تمام آنچه حکومت در گذشته تا الآن برای مواجهه با ابرچالش ها داشته، کنار بگذارد، و طرحی نو دراندازد. پرسشی که ایشان پاسخ نمی دهد، این است که چرا تا حالا چنین آغازی شکل نگرفته است؟ چرا حاکمیت که مدت های طولانی است نسبت به وضعیت چالشی کشور آگاه شده ، طرحی نو در نینداخته است؟ پاسخ به این پرسش برعهده اندیشمندان علوم سیاسی است. ایشان در این باره پاسخی نداده اند. تنها به این اکتفا کرده اند که راه های گذشته را تجربه نکنیم و طرحی نو درانداخته شود.»

او افزود: «تصور من این است تا زمانی که میان جامعه و حکومت توازن قوا برقرار نشود، احتمالا جناحی در حکومت مایل است کماکان از ابزار زور استفاده کند. مگر این که سیر تحولات جامعه به گونه ای پیش برود، که تولید قدرت مورد نظر جناح مذکور، برای حاکمیت به صرفه نباشد. در این صورت به طرحی نو خواهد اندیشید و آغازی را دنبال خواهد کرد.»

شرایط شکل گیری آغاز؛ اشتباه کردم

این استاد بازنشسته دانشگاه در ادامه در پاسخ به این سوال که «آیا جامعه به این توانایی می رسد که تولید قدرت بیش از حد برای نظام سیاسی مقرون به صرفه نباشد، و به اتخاذ آغازی تازه ناگزیر شود؟» می گوید: «تصور می کنم به این سادگی ها، چنین آغازی شکل نخواهد گرفت. در جنبش مهسا تصور می کردم که اگر حکومت به پایداری سیاسی نسبی برسد، آغاز و طرح نو خود را مطرح می کند، ولی اشتباه کردم.».

فاضلی در ادامه افزود: «البته این ها به این شرط است که تحولات غیرمترقبه ای مثل جنگ در منطقه، فشارهای بین المللی خیلی وسیعتر از آنچه که تاکنون بوده است، یا تحولاتی در راس هرم نظام سیاسی، رخ ندهد. اگر چنین تحولاتی رخ ندهد و بخواهد تنها در یک روالی که تا کنون تجربه شده، یعنی درگیری میان حکومت و ناراضیان، معترضان، و به طور خلاصه مردم، فکر می کنم آن چیزی که تعیین کننده خواهد بود «برخورد» بعدی است که آیا بعد از آن، حکومت به این نتیجه می رسد که برای حفظ و پایداری خودش، باید تحولات بنیادینی را در گفتمان، سیاست ها، اقدامات، برنامه ها و اجراهای خودش، ایجاد بکند، یا نه؟

به غیر از مقاومت زندگی گرایی، فلج سازی بوروکراسی کشور

فاضلی با تاکید بر این که « آقای دکتر کاشی به درستی اشاره کردند در جامعه نیروهای زندگی گرا، و سیاست زندگی، حاکم شده است» سپس گفت: « ایشان همچنین زندگی گرایی و سیاست زندگی را از ایدئولوژی های اسلام گرایی، ملی گرایی، و چپ گرایی و لیبرالیسم گرایی متمایز کرده و گفته اند که این زندگی گرایی شکل جدیدی از سیاست است که در جامعه ظاهر شده است. اما پرسش این است که زندگی گرایی اگر بخواهد به صورت آلترناتیو و یا بدیلی برای سیاست حاکم باشد، هنوز از تعریفی روشن برخوردار نیست و تنها در جایگاه مقاومت می‌تواند کارهایی را به پیش ببرد. ولی در وجه ایجابی ، نمی تواند سامان سیاسی جدیدی را ایجاد کند.»

او افزود: « فراسیاست مردم، در مقابل سیاست حاکمیت، فقط زندگی گرایی نیست. مردم به عنوان نیروهایی که در بدنه بوروکراسی و سازمان های جامعه فعالیت می کنند، چون ناراضی و برخی حتی خشمگین هستند، عموما با اشکال پیچیده ای از کارشکنی ها، سستی ، بی توجهی ، عدم انجام وظایف کاری، کارشناسی، و اداری، در عمل ماشین بوروکراسی و اداری و سازمانی نظام حکمرانی را با چالش روبه رو کرده اند. این چالش بیشتر هم خواهد شد. به ویژه اگر در نظر بگیریم که نارضایتی های ناشی از شرایط اقتصادی زندگی، که تورم و مالیات ها به مردم تحمیل کرده، روز به روز مردم را بیشتر به این سمت و سو سوق می دهد که هرجایی که هستند، ماشین دولت را کندتر و کندتر بکنند.»

این استاد سابق دانشگاه، با اشاره به این که «این ها، هزینه های تولید قدرت حکومت را بسیار بسیار سنگین می کند. از این رو فقط سیاست زندگی گرایی نیست که مقاومت را ایجاد کرده است، بلکه شکل های پیچیده ای از ناهمکاری، با هدف ها و برنامه های حکومت در نظام اداری هم شکل گرفته است.» افزود: « به هر اندازه که دولت به قطبی شدن جامعه دامن بزند، یعنی نیروهای حامی و طرفدار خودش را به طور نمادین متمایز بکند، و سیاست حامی پروری اش را گسترش بدهد، در عمل هم تنش های زندگی گرایی، و هم تنش های بوروکراتیکی که مردم ایجاد می کنند، کار را برای ایجاد ثبات سیاسی توسط حاکمیت دشوار و دشوارتر می کند. از این رو می خواهم بگویم تنها در صحنه خیابان ها نیست که شاهد تنش حاکمیت با مردم هستیم. زیر پوست سازمان ها هم تنش بزرگی، شکل گرفته است.»

سناریوهای آینده

فاضلی در ادامه در ارتباط به سناریوهای آینده تاکید کرد که تصور می کند «یکی از سه سناریو، ممکن است در آینده نزدیک، یعنی در دو سه سال آینده، ورق را برگرداند.» او سه سناریو را این گونه شرح داد:

سناریوی اول: تغییر از طریق وقوع رخدادی در نیروهای سیاسی درون حاکمیت، و یا در حوزه رهبری .و ...
سناریوی دوم: ایجاد ناآرامی ها، و یک درگیری دیگر .
سنارویوی سوم: عدم توانمندی حاکمیت در تامین هزینه های حرکت های فرسایشی و کاهنده ای که میان سیاست زندگی مردم و کارشکنی های گسترده در سازمان ها وجود دارد.

طبیعی است اگر سه مورد بالا با تنش های منطقه ای، تحریم های گسترده تر، یا بحران های زیست محیطی ناگهانی شدیدتر همراه بشود و تدبیری کارگشا برای مهار آن اندیشیده نشود، سرعت تغییرات افزایش می‌یابد.»

دیگر خبرها

  • چرایی پیش‌بینی‌ناپذیری از ایران فردا | برخوردها از سال ۸۸ جامعه را پیچیده‌تر کرده | تنش‌های بزرگ در دل رخدادهای کوچک است!
  • بررسی آراء و اندیشه های علامه مصباح یزدی در حوزه تعلیم و تربیت
  • چرایی پیش‌بینی‌ناپذیری ایران فردا / قواعد بازی حکومت و جامعه پیچیده‌تر شده
  • کنایه روحانی به جنجال ساخت مسجد در پارک قیطریه
  • کنایه حسن روحانی به جنجال ساختن مسجد در پارک قیطریه/ مگر در انقلاب کسی را به زور باحجاب کردیم؟
  • (ویدئو) به خاک و خون کشیدن نمازگزاران شیعه در حکومت طالبان
  • اتمام عملیات بازسازی و تعویض خط لوله در خیابان علامه مجلسی
  • مورد عجیب بودجه جامعه‌المصطفی؛ بیشتر از بودجه دانشگاه‌های علم و صنعت و علامه طباطبایی!
  • خط لوله ۳۰۰ میلی‌متری آب شرب در خیابان علامه مجلسی اصلاح شد
  • خط لوله میلی‌متری ۳۰۰ آب شرب در خیابان علامه مجلسی اصلاح شد